سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوان ایرانی
 
قالب وبلاگ
[ سه شنبه 99/5/28 ] [ 1:14 صبح ] [ جم می نویسد:) ] [ نظرات () ]
[ دوشنبه 99/5/27 ] [ 1:10 صبح ] [ جم می نویسد:) ] [ نظرات () ]
[ سه شنبه 99/5/21 ] [ 8:13 عصر ] [ جم می نویسد:) ] [ نظرات () ]

به نام خدایی که بی نهایت به او مدیونم


خب پرونده جراحی بسته شد یا نه رو خدا میدونه:)) هفته قبل متفاوت ترین آسکی عمرم رو به لطف رزیدنت "ز" دادم! همه ما تو سالن کنفرانس نشستیم و بر اساس ردیف صندلی ها گروه بندی شدیم،به ردیف اول گفت خب چیو خوب خوندید؟ اونا هم گفتن پانکراس و ماجرا از اونجا شروع شد:) به یکی از پسرای اون ردیف گفت بیا و نقش بیمار پانکراس رو بازی کن که اونم پانتومیمش داغوووون:))) مجبور شد به رزیدنت "ح" بگه تو برو این نقش رو بازی کن. شاید امتحان مسخره و ساده ای به نظر میومد ولی کاری کرد تا آخر عمرمون یادمون بمونه چطور با یه بیمار برخورد کنیم،چی بپرسیم و چطور به زبان ساده و بدون اصطلاحات خودمون با مریض حرف بزنیم تا اونم بفهمه چی میگیم! اون همه آدم به سختی تونستیم جمع بندی کنیم و به نتیجه برسیم ولی تو ناخودآگاه همه ی ما یه چراغایی روشن شد که خودمون هم الان متوجه نیستیم...

از اونجا رفتیم بیمارستان بعدی تا آسکی دوم رو اونجا امتحان بدیم و اونجا یک بار دیگه بهم یادآوری شد لعنتی به خودت اعتماد کن،اعتماااااد کن!!! جواب های درستی که خط زدم:///// من آخر یه روز از دست خودم دیوونه میشم:/// 

اصلا فکرشو نمیکردم یه روز تو خونه،با لباس خونگی ،موبایل به دست بدون حضور مراقب و همکلاسی ها امتحان بدم!!! ترتیب سوالا رو عوض کرده بودن ،تایم امتحان رو کم داده بودن تا تقلب نکنیم ولی اونا خبر نداشتن بعضیا دور هم جمع شدن تا این مشکلا رو هم حل کنن:)) ولی خب گروه ما از این برنامه ها نبود:/ برخلاف هر دوره که کلی سوال تکراری بود اینبار به زور تعداد سوال تکراری به تعداد انگشت دست می رسید:)))) لعنتیااا :/

با خودمون گفتیم چه خوبه دوره کوتاه شده اما همه اش برای یکی مثل من که تو کلاس باید اول یاد می گرفت ضرر بود،هیچ کلاسی تشکیل نشد و ما بودیم و کلی اسلاید وویس گذاری شده که اصلا نمیتونست مثل کلاس درس باشه! واقعا هیچی از جراحی نفهمیدم:/ نه راندی بود نه کلاسی !! موقع  خوندن جزوه بچه های دوره قبل فهمیدم چه چیز خوبی رو از دست دادیم... من واقعا ضرر کردم  ولی امیدوارم پرونده جراحی بسته شده باشه ... جراحی بدتر از داخلی انتها نداره:/ اصلا پزشکی مثل اقیانوسه یا شنا یادمیگیری و از این اقیانوس لذت میبری یا غرق میشی و میمیری:))))


این بخش اعصاب و روان چه خوووبه! چرا اینقدر اونجا تمیزه!!! هر استادی دوتا دانشجو برداشته و من کاملا از گروه خودم جدا شدم :)) و از این بابت یه جورایی خوشحالم :) روز اول با درمانگاه شروع شد و چقدر جذاب و ناراحت کننده بود،بارها اشک تو چشمم جمع شد... چطور میشه دید دختر های 14-15 ساله،17-18 ساله اینطور از بیماری اعصاب رنج میبرن و ناراحت نشد؟؟ اون پسرهای جوون 26-27 ساله یا حتی هم سن خودم ... وقتی پسر گفت میرم بیرون فکر میکنم همه منو به دید یه روانی نگاه میکنن چقدر تلخ بود...

چقدر ما آدما بیشعوریم،چرا به کسی که پیش روان پزشک یا مشاور میره به چشم روانی و دیوونه نگاه می کنیم؟؟ اصلا تو بیمارستان روانی ها هم بستری شده باشه باز هم حق نداریم به اون دید نگاه کنیم،چطور یکی قلبش،کلیه اش،سیستم گوارش و یا هرچیز دیگه از جسمش دچار مشکل میشه میره دکتر یا بیمارستان بستری میشه و حتی تا آخر عمر دارو میخوره ایرادی نداره ولی کسی که میره روح و روانش رو درمان کنه تا آخر عمر برچسب بهش میچسبونیم؟ مردم بعضی از این بیمارا هم درمان میشن، باور کنید...

لذت بردم وقتی دیدم چطور زن و مردی تمام این روای تلخ بیماری کنار همسرشون موندن و کنار نکشیدن در صورتی که راحت میتونستن بذارن برن... لذت بردم وقتی دیدم چطور پدر و مادر ها از بهتر شدن بچه شون با ذوق میگن...


خب این امتحان آخر جراحی و این اتفاقات درمانگاه روان برای من شد یه نتیجه! ننشستم غصه بخورم که ای وااای امتحان خراب شد:) سعی کردم بر تبل شادانه بکوبم و بگم مهم نیست،خب وقتی من فهمیدم اساتید گرام براساس رفرنس جدید وزارت خونه سوال نمیدن باید اون کتابها رو ول میکردم و میرفتم سراغ رفرنس قدیمیه ولی این کارو نکردم گفتم نهههههه مگه میشه!! همه جا براساس این رفرنس جدید داره تدریس میشه،سوال طرح میشه آموزش داده میشه اینا بعد این همه مدت چرا باید گیر همون باشن ولی خب بی صاحابه سوزنشون گیر همونه!!! به جهنم:)) البته برای تغییر رفرنس هم دیر بود! ولی نامرد اونی که اومد دید دارم بر تبل شادانه میکوبم گفت نمره ها کی اعلام میشه :////  ولی مهم نتیجه ای بود که گرفتم:)

خب همینا یادم بود:))

ارادتمند شما و خودم و خدام


01:43

21-05-99


[ سه شنبه 99/5/21 ] [ 1:56 صبح ] [ جم می نویسد:) ] [ نظرات () ]
[ دوشنبه 99/5/13 ] [ 9:34 عصر ] [ جم می نویسد:) ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 111492