سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوان ایرانی
 
قالب وبلاگ

به نام خدایی که بی نهایت به او مدیونم


وای پسر فکرشم نمیتونی بکنی چقدر از دیدن اون استوری های فروش خوشحال شدم و ذوق کردم،از تعریف مشتریا به وجد اومدم و ذوق کردم،یعنی عالی بود عاالی... یه جوری ذوق داشتم انگار من فروشنده ام! باورت نمیشه چه حس خوبی بود،ایووووول... تبریک میگم،خیلی خیلی تبریک میگم،بدرخشی..

اینجا جدیدا سرورش قطع و وصل میشه،خودشون میگن بروزرسانیه اما خب من یه صفحه توو اینستا زدم و اونجا می نویسم،اونجا یه خوبی داره اینکه میشه عکس گذاشت! برات آدرسش رو میذارم،ممکنه اینجا دیگه نیام؛این آدرسشه : m_nevesht

می بینی؟ هنوز فکر میکنم شاید میای اینجا،حالا این که چیزی نیست! من هنوز هر شب با یاد تو میخوابم و با یاد تو بیدار میشم... من هنوز توو خلوت و تنهاییم به تو فکر می کنم،هنوز فکر میکنم شاید دوستم داشته باشی...

میدونی الان اگر بتونم ازت سوال بپرسم،چی می پرسم؟ نهههه نمی پرسم هنوزم دوستم داری! می پرسم اون روز برای اینکه دست از سرت بردارم گفتی "توکل بر خدا" یا نه واقعا هنوزم میخوای به من برسی و برای رسیدن به همدیگه تلاش می کنی؟ جواب این سوال خیلی برام مهمه،خیلیییی

میتونم این روزا وقتی هرکسی ازم می پرسه جی شده ،کل ماجرامون رو بگم اما میگم هیچی نیست خوب میشم،از این نمی ترسم که بهم بگن گول خوردی،بازیت داد،خرت کرد... نه از این حرفا نمی ترسم،من فقط نمیخوام بقیه تو رو قضاوت کنن وقتی هیچی ازت نمیدونن، اصلا میدونی من بد بودنت رو باور ندارم.... من نمیخوام بقیه بگن تو هم مثل بقیه پسرا هستی،نه من نمیخوام بد بودنت رو قبول کنم... تو خوب منی...

اصلا خبر داری هنوز هم هر روز گریه می کنم؟ خوبه که فقط اینستا دنبالم میکنی و اینجا نمیای چون اونجا دارم نشون میدم حالم خوبه،همه چیز خوبه اما... تو که بی رحم نبودی! تو که نا مهربون نبودی! چرا اینطوری میکنی با من؟

کاری که تو با من کردی،ضربه ای که تو به من زدی... خبر نداری چی به روزم آوردی... روزای روشنم رو تار کردی،تنهاییم رو عمیق تر و ابدی کردی،توو اوج زندگی و جوونی منو شکوندی و نابود کردی... فقط خدا میدونه چند سال باید بگذره تا حداقل فقط بتونم یه نفس راحت بکشم...

میدونی برای فراموش کردنت این روزا چیکار میکنم؟ ساعت 6 صبح نشده از خواب بیدار میشم که برم بیمارستان و مشغول بشم تا به تو فکر نکنم،اما متاسفانه با یاد تو بیدار میشم،با یاد تو تمام مسیر تا بیمارستان رو میرم... تا نزدیک ساعت 3 عصر درمانگاه قلب میمونم تا شاید سر و کله زدن با بیمارا تو رو از یادم ببره،تا شاید وقتی خسته و له اومدم خونه بتونم بدون فکر تو یکم بخوابم! اما فایده ای نداشته...

فقط خدا میدونه این روزا چه دردی رو تحمل میکنم! فقط خدا میدونه چقدر خمیده و پیر شدم...

خودت خوب میدونی چیکار کردی،نگو چرا اینقدر تلخ حرف میزنی! 

من بدم،اما تو خوب باش... تلاش کن... برای موفقیت بجنگ... آدمای اطرافت رو درست انتخاب کن... آدمایی رو دورت جمع کن که فقط بخاطر منافعشون همراهیت نکنن چون اگر یه روز کسی پیدا کنن با منفعت بیشتر رهات می کنن... آدمایی رو دور خودت جمع نکن که همیشه تو رو از بالا نگاه کردن و همیشه از نظرشون تو پایین تر وایستادی... مواظب خودت باش این روزا آدما حاضرن بخاطر خودشون بقیه رو قربانی کنن،اونا قربانیشون رو با تعریف و تمجید و جیغ و دست و هورا تا محل قربانی شدن میارن،بعد وقتی از تو استفادشون رو کردن قربانیت میکنن و میرن به همین راحتی،مواظب خودت باش...

 

24-11-99

22:44


[ جمعه 99/11/24 ] [ 10:42 عصر ] [ جم می نویسد:) ] [ نظرات () ]

به نام خدایی که بی نهایت به او مدیونم


میدونم دیگه اینجا نمیای،خودهم دو هفته ای میشه نیومدم اینجا،روزای بدی رو میگذرونم..

راستی اینقدر حال و اوضاعم بد بود که یادم رفت به اون آقا برای تبلیغات یادآوری کنم!اما خب بعدش بهشون گفتم که الان مجدد رفتید توو نوبت! هفته ای یک روز فقط پیج تبلیغ می کنن،البته یه گروه تلگرامی هم دارن من نمیدونم چی میگن چون وقت و حوصله خوندنش رو ندارم،خواستی بگو لینکش رو بهت بدم

تبریک میگم بابت این فروش هایی که داشتی،کارت پر برکت... اما چرا اینقدر بسته بندی ها بد بود؟ آدم خوش سلیقه ای باید باشی ازت بعید بود! اصلا مگه همکارت خانم نیست؟ چطور اون نگفته بسته بندی ها چندان جالب نیست؟ خب عزیز من جعبه هایی با اون ابعاد رو با نخ کنفی نمی بندن!! باید روبان کنفی تهیه می کردی،البته روبان پارچه ای هم خوبه. روبان کنفی حتی رنگ بندی داره،جعبه سفید با روبان رنگی قشنگ میشه، بعد این گره پاپیونی رو هم درست بزن! اگر کلا میخوای با این مدل جعبه کار کنی بهت پیشنهاد می کنم چسب واشی تهیه کنی،اون وقت میتونی این جعبه های ساده رو خیلی قشنگ و جذاب کنی... ببخش اینقدر رک گفتم،خب بسته بندی خیلی مهمه،اگر بخوای کلی ایده برای جذاب شدن این جعبه های ساده دارم... راستی اگر خواستی یه سری پیج بهت معرفی می کنم که میتونی ازشون وسیله برای زیبا کردن بسته بندی ها تهیه کنی.

راستی برای شروع این کار با آدمای با تجربه این کار مشورت کردی؟ یا خودجوش شروع کردی؟ چون ماشاالله توو اینستاگرام پر از صفحه هایی مثل شماست،خصوصا که چند سال اخیر کارگاه های آموزش چرم دوزی به شدت همه جا زیاد شده و یه دوران که خیلیا میرفتن یاد بگیرن، هرکسی هم که یاد گرفت شروع کرد به کار؛امیدوارم موفق باشی...


میبینی چطوری باهات حرف میزنم؟ انگار نه انگار چیزی شده!


راستی اگر خبر مرگم رو شنیدی تعجب نکن...


تبریک میگم بهت،یه تنه بدترین روزهای زندگیم رو ساختی...راستی میدونی به خدا چی گفتم؟ گفتم خدایا من از واقعیت نیتش خبر نداشتم و ندارم،اگر از اول همه اش یه بازی بوده که حسبنا الله و نعم الوکیل...

بلایی سر اعتماد و احساس و باورام آوردی که حتما تا سال ها درست نمیشه!

اما من هنوز به این باور دارم که حرفات راست بوده،من باور نمی کنم قصدت بازی دادن من بوده! بهت نمیخوری چنین آدمی باشی! هرچند اون همه شوق و این تلاش برای پایان میخواد چیز دیگه ای بگه


اوه الان یادم اومد! گاهی میخوام برای کاراتون نظر بذارم و تعریف کنم اما خب میدونم خوش نداری دیگه حرفی از من بشنوی!! راستی درست فهمیدید که کامنت زیاد برای پست باعث بیشتر دیده شدنش میشه اما نه با اکانت تکراری و با دوتا دونه فالور! همکارت کارش خیلی ضایعه است خصوصا که با اون دوتا پیجش کسیو فالو نداره!!! ببین وقتی کامنت گذاشتن موثره میشه که اون فرد فالور داشته باشه و به واسطه لایک و کامنتش،پست شما به فالورهاش معرفی میشه

یه چیز دیگه اینکه،برای این که به مخاطبتون بگید می تونن کار ها رو با رنگ و چرم دلخواهشون سفارش بدن نیاز نیست همکارت اون زیرکامنت بذاره! میتونید توو استوری هر کار و حتی پست خود اون کار ذکر کنید.

حرفامو بذار به پای حرف یه رفیق که دلش میخواد رفیقش موفق بشه...


باهام خیلی بد کردی اما بدتو نمیخوام...

سعی کن توو زندگی آدما مرد باشی نه نامرد،رفیق باشی نه نارفیق،دلیل حال بد آدما نباشی،اگر حال و هوا و زندگی کسی رو نمی سازی حداقل حال و هوا و زندگیش رو خراب نکنی...


23:17

15-11-99


[ چهارشنبه 99/11/15 ] [ 11:20 عصر ] [ جم می نویسد:) ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 111399